پاسخ به این پرسش دو کلمهای و تأملی مسؤولانه یا مشتاقانه ، بلافاصله ما را وادارمیکند که از خود بپرسیم :
تاریخچه بهکارگیری این واژه یا اصطلاح در زبان فارسی یا زبان انگلیس یا عربی یا . . . چیست؟
بشر نخستین بار کی این مفهوم را بهکار برد؟
آیا مفهوم آن در طول زمان تغییر کرده است؟
چه تعاریفی در چه زبانهایی ( دست کم در فارسی و عربی و انگلیسی ) برای این اصطلاح یا مفهوم ارائه شده است؟
آیا برسر تعاریف آن توافق وجود دارد؟
آیا مفهوم خبر در طول زمان عوض شده است؟ کی و چگونه ؟
کجاها خبر یاد میدهند؟
آیا خبر درونی است و برای فهمیدن وحس کردن آن باید گیرندههای خاصی در درون افراد یا دست کم رسانهنگاران و اهالی خبر وجود داشته باشد؟ یا نه خبر آموختنی است و باید در کلاسهای رسمی از معلمی خبردان یادگرفت؟
آیا این سؤالات شما را قلقلک ــ یا غلغلک ! ـ میدهد که چند لحظه به خبر فکر کنید؟
شما هم برخیزید و گامی برای شکلگیری ادبیات این مفهوم عزیز بردارید؛ قدم رنجه شما برای من مهم است و بر دیده و جان جای دارد ؛شاید برای دیگران هم مهم باشد و در تاریخ خبر ، ردی از دردمندی شما بر ردای تاریخ بماناد.چشم در راه ارسال/ پستهای دیگر هم باشید.
می توان گفت خبر هم درونی است و هم اکتسابی, چرا که انسان وقتی ذاتا کنجکاو است بدنبال پاسخی برای چرایی هایش است و در این مسیر انواع اخبار را جهت حصول آن کسب می کند. اما زمانیکه این خبر بخواهد به شکلی کلاسه و پر مفهوم تجلی پیدا کند آن وقت است که به استادی مجرب نیاز دارد و باید آنچه دقیق و در فالب منطق است بیاموزد و این آموختن یک شبه او حاصل رنج و تعب ره صد ساله ی استاد است.قانع
پاسخحذف